جشن نوروز

 جشن نوروز

چنانکه ذکر شد خداوند آفرینش را در 365 روز سال به پایان رسانید و اول فروردین بیاسود . پس ، از نظر مذهبی پایان آفرینش خدا روز نوروز است که تا آن روز همه چیز بوجود آمده و هست شده است . روز اول فروردین فَرَوَهر گذشتگان به زمین فرود می آیند . این موضوع فروهر از ادبیات شیرین کیش مزدیسنی می باشد که داستان بسیار دلکشی دارد و یکی از فلسفه های مهم جشن نوروز و فرود آمدن این فروهران است که روز اول فروردین به زمین می آیند و از خانه و کاشانه صاحب خانه دیدن می کنند . فروهر یا فره وشی یکی از نیروهای مقدس و معنوی انسان است که پیش از آفرینش در عالم بالا وجود داشته و هنگام آفرینش انسان در هیکل او داخل شده او را رشد و ترقی داده و نگاهداری می کند و پس از مرگ انسان دیگر باره با همان پاکی و تقدس اولی بجای خود باز می گردد .

در آثار الباقیه بیرونی و شاهنامه فردوسی و کتابهای دیگر ، جشن نوروز را به جمشید که از پادشاهان بزرگ سلسله پیشدادی است نسبت می دهند و می گویند : جمشید تختی از طلا ساخت و برآن نشست دیوان آنرا برداشته و در یک روز جمشید را با تخت طلا از دماوند به بابل بردند . این روز اول فروردین بود که هرمزد نام داشت و مردم آن را جشن گرفتند و شادی کردند .

فردوسی بزرگ در شاهنامه چنین می گوید :

سر سال نو هرمز فروردین                                بر آسود از رنج تن دل زکین

بزرگان به شادی بیاراستند                                 می و جام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار                           بمانده است از آن خسروان یادگار

حکیم عمر خیام در نوروزنامه راجع به جشن نوروز چنین می نویسد : " سبب نام نهادن نوروز از آن بوده است که آفتاب در هر 365 شبانه روز و ربعی به اول دقیقه حمل باز آید و چون جمشید از آن آگاهی یافت نوروز نام نهاد ، پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان باو اقتدا کردند و آنروز را جشن گرفتند و به جهانیان خبر دادند تا همگان آنرا بدانند و آن تاریخ را نگاهدارند و بر پادشاهان واجب است که آئین و جشن و رسم ملوک را بجای آرند ، از بهر مبارکی و خرمی کردن در اول سال و هرکس در نوروز جشن کند تا نوروز دیگر عمر در شادی گذراند . "