سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفت سین

 

 هفت سین چیست ؟

عبدالله بن مقفع در کتاب بلوغ الارب و ابوجاحظ در کتاب المحاسن و الاضداد بآن اشاره کرده اند . پس از آنکه بامداد نروز پادشاه زینت خود را می پوشید و لباس فاخر را که معمولاً از برد یمانی بود برتن می کرد و به تنهایی در دربار حاضر می شد ، مردی خجسته نام و مبارک قدم و گشاده رو و نیک بیان که از هنگام شب تا صبحگاهان بر در خانه پادشاه توقف می کرد ، بامدادان بدون اجازه به حضور شاه می آمد . پادشاه که او را می دید می پرسید کیستی و از کجا آمده ای و اراده کجا داری و نامت چیست ؟ آن مرد در جواب می گفت : من نیروی ظفر و پیروزی و از جانب خدا می آیم و اراده پادشاه نیک بخت کرده ام – نامم خجسته و آورده من نصرت و ظفر می باشد . سال نو همراه من ، ره آوردم سلامت و بشارت و گوارایی است . پس از آن پادشاه اجازه جلوس می داد و آن مرد نورانی می نشست . پس از آن مردی داخل می شد که طبق سیمین در دست داشت و اطراف آن طبق نانهای گردی بود که از هفت نبات مانند گندم ، جو ، ارزن ، نخود ، ذرت ، برنج و لوبیا پخته می شد ، و از حبوب مذکور نیز از هریک هفت دانه و هفت خوشه و یک قطعه سکّه و دینار و درم جدید و شاخه ای از اسپند براین طبق گذاشته می شد . در میان طبق هفت شاخه از درختهایی که بدانها و بنام آنها تفأل می کنند و نگاه کردن به آنها نیکوست وجود داشت . از قبیل ، بید ، زیتون ، به ، انار ، سیب ، انجیر ، بیدمشک و ازگیل .


سیزدهم عید نوروز

سیزدهم عید نوروز

جشن سیزده فروردین روز بسیار مبارک و فرخنده ای است . ایرانیان فرزانه چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را روز نحس می دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانه خود به کنار جویبارها و صحرا و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند . تاکنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند مثلاً در صفحه 226 آثار الباقیه ، جدولی برای سعد و نحس بودن دارد که در آن جدول سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمه سعد که به معنی نیک و فرخنده است آمده و به هیچ وجه نحسی و کراهت ندارد . جمشید روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه برپا می کند و بارعام می دهد . و چندین سال متوالی این کار را انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین بصورت سنت و مراسم در می آید و ایرانیان داهی از آن به بعد سیزده بدر را بیرون از خانه برگزار می نمایند .

بعد از اسلام چون سیزده تمام ماهها را نحس می دانند . به اشتباه عید نوروز نحس شمرده شده ، ابو نصر فراهی در دو بیت نحوست ماهها را بیان می کند .

هفت روزی نحس باشد در مهی                 زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج

سه و پنج و سیزده با شانزده                     بیست ویک و بیست وچار وبیست و پنج

پس معلوم شد که روز سیزده نوروز را که روزی خجسته و فرخنده است در ردیف سزدهم ماهها بحساب آورده و نحس دانسته اند . اما به هیچ وجه نحسی و کراهت ندارد . وقتی درباره نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم مشاهده می شود بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است . سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشته بزرگ و ارجمندی است که تیر نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر[20] می گویند . فرشته مقدس تیر در کیش مزدیسنی مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیرماه نیز که جشن تیرگان است به نام او می باشد ، چون فروردین ماه هنگام جشن و شادی و موقع فرود آمدن فروهران است و تیر روز برای اولین مرتبه از این ماه می شود ، لذا ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه از سال است روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان می رسانیدند . در کتاب المحاسن و الاضداد گفته شده : " در صحن کاخ سلطنتی دوازده ستون از خشت خام برپا می کردند که در هریک از آنها یکی از حبوبات دوازده گانه را می کاشتند و کشتی[21] که از پشم گوسفند بافته می شود ، شش قسمت است که هر قسمتی دوازده رشته می شود که بطور مجموع هفتاد و دو نخ می شود ، می بستند . عدد شش اشاره به شش گاهنبار و عدد دوازده به یاد دوازده ماه است . هفتاد و دو هم به هفتاد و دو فصل یسنا اشاره است .


آتش چهارشنبه سوری

 آتش چهارشنبه سوری

در ایران باستان شب چهارشنبه سوری در بالای قصر سلطنتی یا کاخهای بزرگ شهر خرمنی از آتش روشن می کردند و دیگران نیز بنا به پیروی از آنان بالای بام خود آتش روشن می نمودند . سوری به معنی سرخی – سرخ رنگ مانند گل و شراب و سور به معنی عیش و سرور و شادمانی است . و نیز به معنی بارو شهر و بام بلند و دیوار دور شهر است و آتش را به آن جهت روشن می کردند که معتقد بودند تمام بدیها و سیاهی ها را در آتش افکنده و می سوزاندند و از روی آتش می پریدند و می گفتند سرخی تو از من زردی من از تو . منظور از سرخی کردار نیک و منظور از زردی کردار زشت و ناپسند است .

در زمان هخامنشیان خرمنی از آتش را به سه کوپه تقسیم می کردند و با همان روش از روی سه آتش بنام:آسمان ، آذر و آبان که نام سه فرشته مقرب خدا هستند می پریدند . پس از آن آتش به هفت قسمت تقسیم شد و بنام هفت امشاسپند ( فرشته مقرب ) از روی آنها می پریدند . ( ایرانیان قفقاز هنوز در شب چهارشنبه سوری ، هفت توده آتش می افروزند و از روی آن می پرند ) . پس از افروختن بته ها و هیمه ها خاکستر آنرا جمع می کردند و از خانه بیرون می بردند و کنار دیوار می ریختند .

آجیل مشگل گشا که از هفت نوع میوه خشک تهیه شده در شب چهارشنبه سوری ضروری بود که هر خانواده باید آنرا تهیه می کرد و بنام هفت امشاسپند در سفره چهارشنبه سوری می گذاشت . از این آجیل مشگل گشا همه خانواده برای شگون و تندرستی می خوردند . سپس در کوزه کهنه سال مقداری آب ریخته از بالای بام به زمین می انداختند ، زیرا می گفتند که فروهرها از کوزه نو دیدن خواهند کرد و از آب آن کوزه کهنه که به معنی روشنایی بود در خانه آنها پاشیده می شد . در زمان ساسانیان بجای آب ، سکه هایی در کوزه می انداختند و آنرا از پشت بام به زمین می زدند ، بمنزله اینکه روزی و پول فراوان برای آنها نازل شود .

دکتر ذبیح الله صفا در مورد نوروز و چهارشنبه سوری می گوید : " جشن نوروز که آن را جشن فروردین یا بهار جشن می گویند از روی اورمزد در فروردین ماه شروع می شود . بنا به باور زرتشتیان ماه فروردین و جشن فروردین مربوط به فروهرهای در گذشتگان پاک و پارسا است که در اول سال به زمین فرود می آیند و از این لحاظ است که مردم برای خشنودی ارواح نیاکان ، جهت این جشن تشریفات زیاد قایل شده اند . " ناگفته نماند که نوروز دو قسمت بود ، پنج روز اولی را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه می نامیدند . در پنج روز اول فروردین ، جشن نوروز صورت عمومی داشت و همه ملت ایران و پارسی نژادان از شادکامی و خرمی ملی برخوردار می شدند ، روز ششم فروردین که روز تولّد و برگزیده شدن زرتشت پیامبر ایرانی است ، صورت خاص بخود می گرفت و دربار پادشاه به روی همه مردم باز بود و هدایا پیشکش می شد .

نوروز خاصه را ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم نوروز بزرگ نامیده و در برهان قاطع جشن بزرگ و در شرح بیست باب نوروز ملک یاد شده باین شرح : " چون نوروز بزرگ می رسید زندانیان را آزاد می کردند و بزهکاران را عفو می نمودند و از آن پس ، به عیش و نوش می پرداختند . " در صفحه نود و شش ترجمه فارسی جلد اول پشت ها آمده : " بنا به عقیده زرتشتیان در روز ششم فروردین که خرداد روز نام دارد حضرت زرتشت به دنیا آمده و در همین روز به پیامبری برگزیده شده است . " بنابر آنچه جاحظ در کتاب المحاسن و الاضداد می نویسد : در زمان جمشید و بنا به گفته آثار الباقیه بیرونی بعد از جمشید و بگفته ذبیح الله صفا در زمان ساسانیان ماه فروردین به شش قسمت تقسیم می شد که پنج روز اولی را به پادشاه و اشراف و پنج روز دومی را برای بخشش اموال و دریافت هدایای نوروز ، سومی را به خدمتگزاران خویش ، چهارمی را به خواص خود و پنجمی را به لشگریان و ششمی را به رعایا اختصاص می داد .

جشن نوروز در زمان پادشاهان هخامنشی شکوه و اهمیت زیادی داشت ، پادشاهان در این روز جلوس می کردند و بارعام می دادند . بارعام را عمارتی ویژه بود ، پادشاه در ایوان این عمارت می نشست و قراولان ویژه در اطراف او ردیف می ایستادند و مراسم نوروز در کمال جلال و شکوه اجراء می شد . در این روز معمولاً از ولایات و ایالات مختلفه کشور هدایایی بوسیله نمایندگان مخصوص بدربار فرستاده می شد و این نمایندگان را به نوبت خدمت پادشاه می بردند . این جشن پر افتخار باستانی در زمان اشکانیان نیز دارای همان عزّت و احترام بود و در زمان ساسانیان بر فرّ و شکوه آن افزوده شد .

یکی از خصایص درباری پادشاهان ساسانی این است که در هریک از روزهای جشن آوازها و آهنگهایی معمول بود که به همان روز اختصاص داشت ، چنانکه در روزهای نوروز آهنگهای نوروز بزرگ و نوروز کیقباد و نوروز خُردک و ساز نوروز و باد نوروز و اقسام این آهنگها در حضور پادشاه نواخته می شد .


خانه تکانی

 خانه تکانی

ایرانیان باستان چند روز به نوروز مانده خانه تکانی می کردند و به این سبب که معتقد بودند فروهرهای مردگان در روزهای اول فروردین به خانه و کاشانه آنها سرازیر می شوند و از خانه و هفت سین و خوردنیهای آنها دیدن می کنند و مقداری هم می خورند . اگرخانه و کاشانه تمیز و پاک و آراسته باشد فروهران شاد می شوند و به زندگان آن خانه دعا می کنند و می گویند اجاقت همیشه روشن باد و با دل خوش و خیال راحت به مکان خود باز می گردند و اگر خانه ناتمیز و ناپاک باشد و هفت سین نداشته باشد آنها عصبانی می شوند و اهل خانه را نفرین می کنند و با حالت بد به مکان اولیه خود می روند و تا سال بعد ناراحت هستند . از لحاظ بهداشت نیز کاری معقول است چون حداقل سالی یکبار تمام اثاث خانه برچیده شده شستشو می شود و نظافت کلی خانه انجام می گیرد .


جشن نوروز

 جشن نوروز

چنانکه ذکر شد خداوند آفرینش را در 365 روز سال به پایان رسانید و اول فروردین بیاسود . پس ، از نظر مذهبی پایان آفرینش خدا روز نوروز است که تا آن روز همه چیز بوجود آمده و هست شده است . روز اول فروردین فَرَوَهر گذشتگان به زمین فرود می آیند . این موضوع فروهر از ادبیات شیرین کیش مزدیسنی می باشد که داستان بسیار دلکشی دارد و یکی از فلسفه های مهم جشن نوروز و فرود آمدن این فروهران است که روز اول فروردین به زمین می آیند و از خانه و کاشانه صاحب خانه دیدن می کنند . فروهر یا فره وشی یکی از نیروهای مقدس و معنوی انسان است که پیش از آفرینش در عالم بالا وجود داشته و هنگام آفرینش انسان در هیکل او داخل شده او را رشد و ترقی داده و نگاهداری می کند و پس از مرگ انسان دیگر باره با همان پاکی و تقدس اولی بجای خود باز می گردد .

در آثار الباقیه بیرونی و شاهنامه فردوسی و کتابهای دیگر ، جشن نوروز را به جمشید که از پادشاهان بزرگ سلسله پیشدادی است نسبت می دهند و می گویند : جمشید تختی از طلا ساخت و برآن نشست دیوان آنرا برداشته و در یک روز جمشید را با تخت طلا از دماوند به بابل بردند . این روز اول فروردین بود که هرمزد نام داشت و مردم آن را جشن گرفتند و شادی کردند .

فردوسی بزرگ در شاهنامه چنین می گوید :

سر سال نو هرمز فروردین                                بر آسود از رنج تن دل زکین

بزرگان به شادی بیاراستند                                 می و جام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار                           بمانده است از آن خسروان یادگار

حکیم عمر خیام در نوروزنامه راجع به جشن نوروز چنین می نویسد : " سبب نام نهادن نوروز از آن بوده است که آفتاب در هر 365 شبانه روز و ربعی به اول دقیقه حمل باز آید و چون جمشید از آن آگاهی یافت نوروز نام نهاد ، پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان باو اقتدا کردند و آنروز را جشن گرفتند و به جهانیان خبر دادند تا همگان آنرا بدانند و آن تاریخ را نگاهدارند و بر پادشاهان واجب است که آئین و جشن و رسم ملوک را بجای آرند ، از بهر مبارکی و خرمی کردن در اول سال و هرکس در نوروز جشن کند تا نوروز دیگر عمر در شادی گذراند . "